تعبیرهای غیرواقعی نکنیم!
هنر و ادبیات خیلی زیباست اما تا زمان که قامت واقعیت را نپوشاند. علم واقعیت است و اصطلاحات علمی مطالب را واقعبینانه بیان میکند تا زمان که شاعرانه بیان نشود!
واژگان زیاد را روزانه به کار میبریم که صورخیال دارد و در ذهن مخاطب ممکن به طرف کنایه، استعاره، تشبیه و ایجاز رود؛ چرا کوشش نکنیم که دقیقن کلمهی را استفاده کنیم که عین واقعیت را بیان کند؟
من فقط دو مثال را بیان میکنم، شما میدانید و دیگرهایش:
۱_ مثبت و منفی: معمولن بجای خوب و بد، گاهی هم بجای مفید و مضر استفاده میکنیم مثل یک گام مثبت، حرکت منفی، مثبتنگر….
کی ثابت کرده و در کجا ثابت شده که مثبت خوب است، مفید است، نیک است و یا متعالی است؟
اصلن فکر کردی که مفهوم مثبت و منفی از کجا وارد مفاهیم شد؟
برق، چارچ، باتری، الکترون، پروتون ۲ بازگشت زمان: حداقل من نتوانستم که تابحال مفهوم دقیق پیشرفت را بفهمم، من پیشرفت را یک موضوع طولی غایتدار تصور میکنم که ما در یک نقطه مشخص قرار داریم و هدف در یک فاصله مشخص واقع شده و هر قدر به هدف نزدیک میشویم؛ میشود پیشرفت!
اینکه در جامعه انسانی بیان میشود پیشرفت، طبق اندک معلومات که از غایتاندیشیهای بشر من دارم پیشرفت یک واژه خیلی مبهم است.
با دیدن بعضی مسایل ما از عبارت بازگشت زمان، بازگشت به قرن حجر و یا بازگشت به صدسال قبل استفاده میکنیم، این کلمه خیالی و خلاف ناموس طبیعت ذهن مخاطب را دچار آشفتگی میکند و نمیگذارد که علت و معلولهای واقع شده را به هم ربط دهد!
در اخیر هم یک پیشنهاد:
هر شخص، صنف، گروه، حزب… اسم را که برایشان انتخاب میکند نه تنها برای خودشان بلکه برای سایرین نیز پیام، پیامد، چشمانداز و کنش واکنش خاص دارد پس دقیقن برای معرفی آنان از همان اسم انتخاب شده توسط خودشان استفاده کنیم تا بر بیان واقعیت جفا نکرده باشیم و تعریف را از مسیر واقعیش منحرف نکرده باشیم.
بامهر
ر.دانش
