واژه‌ها تنها بیانگر احساسات نیست و فقط مارا در صنعت کمک نمی‌کند بلکه جهان ما پر از واژه است، شاید ادعایم دور از واقع نباشد که در “جهان فزیک” به کمک “جهان واژه” زندگی می‌کنیم.
واژه‌ها به ما محیط نو را معرفی می‌کند و تجربیات جدید را می‌آموزاند، از این فراتر می‌رود، جهان‌بینی مارا رقم می‌زند و بر زندگی ما سایه می‌افگند.
خیلی از پدیده‌ها را با واژه بیان می‌کنیم و خیلی از پدیده‌ها در واژه واقع می‌شود.
جامعه ما ممکن در فارسی گذشته از واژه غنی بوده باشد و با همان واژه‌ها می‌توانستند که زندگی‌شان را سپری کند ولی در شرایط کنونی ما به شدت در فقر واژه قرار داریم.
در صنعت کنونی جهان، هزاران پدیده است که در فارسی ما، واژه نداریم.
تنها حرف در صنعت و علم نیست بلکه در احساس و عواطف نیز چنین فقر جریان دارد مثل که ما هنوز محبت شدید به مادر و معشوق را “عشق” می‌نامیم در حالیکه این کجا و آن‌کجا!
حتا همین “این کجا” و “آن کجا” از فقر واژه استفاده گردید.
کجاست واژگان که برای رویا و خیال‌پردازی‌ها استفاده شود، واژه‌های که برای تجربیات و احساس آب بازی و یا قدم زدن در بیابان به کار برده شود.
“لذت” بیچاره را هم سر سفره میاریم و هم بالای زین اسپ، در حالیکه همان زین را قرضی بردیم روی میله دوچرخه، در عین وقت این میله را از زندان آوردیم برای “دوچرخه”.

دسته بندی شده در: